تو کي شدي رها؟!؟!؟؟!:دي
نوشته ات تناسبي نداشت با پانوشته ات!
به كار من لااقل آمده است! بهانه ي كلي غزل ناب شده است زيبايي ات، نديدنت و نداشتنت!!!
غزل هايي كه هميشه مي مانند لاي دفتر و كاغذهام. غزل هايي كه از همان اول تولدشان مي برند بهشت شهداي گمنام، زير تلي از غبار دفن مي شوند و مي مانند تا روزي كه در محضر پروردگار يگانه،شهادت دهند به شهادت من! كه من مات من العشق، فقد مات شهيد....
دست هام رو بگيري كاش
سلام