یک حادثه یک درنگ اندک در هم
جاری شدن دو رود کوچک در هم
جز عشق مگر چه می تواند باشد ؟
پیچیدن ساقه ی دو پیچک در هم
جلیل صفربیگی
کلمات کلیدی :
دلم حرف های تازه می خواهد ... از اس ام اس های تکراری بیزارم ...
کلمات کلیدی :
این روزها ، هر روزش که می گذرد احساس می کنم یک سال بزرگتر شده ام . می ترسم پیر شوم بی آنکه لذتی از سال های جوانی ام برده باشم !!
کلمات کلیدی :
احساس می کنم شعرزده شدم ! کسی به داد دلم برسد !
کلمات کلیدی :
وقتی « به سلامت » است روی لب تو
انگار قیامت است روی لب تو
لب بر لب تو ، دوباره برمی گردم
این بوسه امانت است روی لب تو
جلیل صفربیگی
کلمات کلیدی :
کنکووووووووور دادیم چه کنکوری ... به بـــــــه !!
کلمات کلیدی :
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد
در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را
کلمات کلیدی :