اولش خوندم هولو!هلو به روي ماهت دختر استاد
بي خيال بابا ! اونجوري مي نويسيم يا مي گن عاشقي !! يا مي گن همش غمگيني !! همينجوري بيتره ...
تو هم افسرده شدي ناجوووووووووووووووور ! بايد منو ببيني تا خوب شي
كلاس نداري بيا ! خيلي خوش مي گذره ها
يه البالوي پخته ... دست و پاهاش چلفته .. درگوشي سايه گفته هر حرفي گفته مفته!!!!
:
در حال حاضر يه آدم در به در ... معمولاً وبلاگ نمي خونه (البته تصمبم داره در آينده اي نزديک بخونه!)... از لينک کردن به خاطر لينک شدن بدش مياد... برا دل خودش مي نويسه ... عاشق شعره ... دلش برا دوستاش تنگ شده ...
اتل متل توتوله مرسي سايه كوتوله!!
سلي مليكم! ... نكبت! اينم شد اسم!... اخه موشي گربه اي خيار سوخته اي! باقلا پخته اي! ...
نه با سايه حال نكردم ! مث اونوقتا كه به من گفتي با صبا حال نمكني...
تو سايه نيسي!
آفتابي
كتاب مال جهان بود ! باور نكن چاخان بود!
سلي به روي نشسته ات ... خودتي ! اسم به اين قشنگي ... تو اصلاً از همون بچگيت بد سليقه بودي !...
اين به اون در !
بابا آفتااااااااااب ... بابا دووووووووووست ... بابا تعرييييييييييييف ...
هوم؟؟
بعد از رييس من نظر ميدم . آرزو بر جوانان عيب نيست .
اما سايه امروزه روز به غول چراغ جادو هم اطمينان نكن ، يك دفعه ديدي چراغه اتصالي کرد تو راه موندي ها !!!