با تمام وجود احساس می کنم که زندگی بدون عشق ، هیچ معنا و مفهومی نداره...
کلمات کلیدی :
بی همگان بسر شود
بی تو بسر نمی شود
کلمات کلیدی :
ممنوع نیستی که بچینمت
اینجا هم که بهشت نیست
تا گناه مادر را
تکرار کنم
...رنگ صلح چشم هایت
دهان تنهایی ام را
آب می اندازد
به شاخه ات نرسیده می لغزم
همیشه لغزیدن
بهانه ی خوبی است
برای فشردن دستی که دوستش داری !
وسوسه ی چیدن
رها نکرد ؛
رهایت نمی کند ...
بچین !
ممنوع منم که بچینی ام !
*شعری که تو دو تا پست قبل بود رو کاملشو گذاشتم ، برا کسایی که می خواستن ادامه شو بخونن ... شعرش هم از خانم «فاطمه روز بهانی »...
کلمات کلیدی :
تو نمی دانی توی قدم اول ماندن چقدر می تواند سخت باشد . کاش کسی بودی که می فهمید حرفم را !
کلمات کلیدی :
دست هایی که کمک می کنند ، مقدس تر از لب هایی هستند که عبادت می کنند...
ممنوع نیستی که بچینمت
اینجا هم که بهشت نیست
تا گناه مادر را
تکرار کنم
.
.
.
کلمات کلیدی :
اصلاً چه معنی میدهد ؟! هیچ معنی نمی دهد !! از صبح نشستن پای رایانه (بخوانید کامپیوتر) تا شب . خب معلوم است آدم مریض می شود دیگر !!!
چند روزی هست حال روحی و جسمی ام خیلی خوب نیست . خانم مادر هم که مثل همیشه تشخیص بیماری های مختلف دادند . مجبور شدم بروم دکتر و چندتایی آزمایش و سالم سالم ... دست آخر هم خانم مادر تشخیص افسردگی دادند به دلیل اعتیاد به کامپیوتر !!!... همین روزهاست که مجبور شوم یک دوره ترک اعتیاد و بسته شدن به تخت را تجربه کنم .
خدایمان به فریاد برسد !!